آسیب‌های روانی کودکان کار

کودکان کار اغلب از سن پایین با مشکلات زندگی آشنا می­شوند. و با آن دست و پنجه نرم می­کنند. کارهای سخت شبانه­روزی، ازدواج و بارداری در دوران کودکی، مسئولیت­های اقتصادی و حمایت از خانواده نمونه‌های آن است. بر اساس مطالعات انجام­شده، کودکانی که کار دشوار انجام می­دهند . و در معرض آزار کارفرمایان قرار دارند، نسبت به سایر کودکان سطح سلامت جسمی، روانی و اجتماعی پایین­ترین دارند . و میزان بالایی از مشکلات جسمی و روانی در میان این کودکان گزارش شده است . (وامقی و دیگران. 1394) که آسیب های‌روانی کودکان کار را عیان می کند.

اختلالات مختلفی در کودکان مدرسة صبح رویش شناسایی شده است. از همان ابتدا کودکان به لحاظ سلامت جسمی و روحی پایش می­شوند. و در صورت نیاز اقدامات درمانی جسمی و روانشناسی روی آنها اعمال می­شود. بر اساس وضعیت­های مختلف روحی، کودکان دسته­بندی و شناسایی می­شوند. دسته­ای از کودکان وضعیت روانی و ارتباطی بهتر و توانمندی­های ویژه­ای دارند. دستة دیگر اختلالات رفتاری دارند . و در معرض رفتارهای پرخطراند و دستة آخر مشکلات هیجانی دارند و دچار اضطراب، افسردگی، بیش­فعالی­اند. این دسته‌بندی باعث می‌شود مربیان بتوانند کودکان را با توجه به وضعیتشان شناسایی کنند و رفتار مناسب نشان دهند.

  • چه کودکانی بیشتر آسیب می بینند؟

کارکردن در دورة کودکی لزوماً آسیب­زا نیست و حتی در تعاریف حقوقی هم فقط کاری که کودک را از تحصیل باز دارد و او را دچار سختی و صدمه کند، منع می­شود. مطالعات مختلف با نمونه­های انتخابی گوناگون، نتایج متفاوتی را ارائه داده­اند؛ اما جمع­بندی مطالعات نشان می­دهد مشاغل دشوار، ساعات کار طولانی و رفتار کارفرمایان عوامل تعیین­کننده است.

مطالعه­ای بر روی 2000 کودک کار 8 تا 15 ساله­ در اتیوپی و مقایسة آنها با 400 کودکی که کار نمی­کردند، تفاوت معناداری را در تفاوت سلامت روحی آنها نشان نمی­دهد. حتی در مواردی که کودک، کار سالمی دارد، آنها به نسبت کودکانی که کار نمیکنند،اختلالات روحی و روانی کمتری را نیز تجربه می­کند؛ زیرا دستاوردهای خود را می­بینند و انگیزه­های بیشتری دارند (Alem and others, 2006)


تاثیر محل کار آسیب‌های روانی کودکان کار

طبق مطالعه­ای در اتویوپی در میان کودکان کار، آنهایی که مشغول مشاغل خانگی هستند، آزارهای بیشتری را تجربه می­کنند . و ساعت­های بیشتری مشغول به کار می­شوند و در نتیجه سلامت روانی پایین­تری دارند (Alem and others, 2006). همچنین کودکانی که در بخش ساخت و ساز، معدن و کارهای صنعتی مشغولند، آسیب­های بیشتری می­بینند. تحقیقات نشان می­دهد نوع کار تعیین­کنندة میزان آسیب جسمی و روحی به کودکان است و در مقایسه با کودکانی که کار نمی­کنند، نتایجِ مختلفی به دست آمده است. سلامتی در سنین پایین و فقر تأثیر عمده­ای بر سلامتی کودکی دارد و حتی بعضی را از چرخة کار خارج می­کند. کودکانی که کار می­کنند، با مخاطرات مختلفی روبه­رویند؛ از جمله ماشین­های خطرناک، آفت­کش­های زمین­های کشاورزی، مواد شیمایی، آزار و تجاوز کارفرمایان که تأثیر مستقیم یا بالقوه­ای روی سلامت آنها می‌گذارند .(V andorosi and Rosati.1999)


تاثیر جنسیت در  آسیب‌های روانی کودکان کار

 مطالعه­ای در پاکستان نشان داد کودکان کار زیادی دچار مشکلات سلامت روحی و جسمی هستند: این موارد شامل افسردگی، اضطراب، کمبود استراحت، بی‌پناهی، بی‌ارزشی، کمبود عزت نفس است. هرچه اضطراب محل کار کودک بیشتر شود، افسردگی او نیز بیشتر می­شود و برعکس. در مجموع دختران اضطراب و افسردگی بیشتری در کار احساس می­کنند و پسرانی که در محیط پرخطرند، بیش از سایر پسران افسرده می­شوند  (ارشاد، رزاق، محمود، 2015). اما در افغانستان پسران بیشتر آسیب می­بینند؛ زیرا بیشتر در کار سنگین بیرون از خانواده مشغولند و جنگ و خشونت را بیشتر تجربه می­کنند. در این مطالعه فقر عامل مهم تجربة خشونت نبوده است و خشونت خانوادگی و کار زیاد تأثیر مهم‌تری دارد (Cloudia and others, 2019).


  • افسردگی و اضطراب در کودکان سطوح پایین اجتماعی-اقتصادی از آسیب‌های روانی کودکان کار

کودکان در وضعیت اقتصادی-اجتماعی نامساعد، در معرض خطر ابتلا به اختلالات متعددی در دوران بزرگسالی قرار دارند. این امر ناشی از سختی­های متعددی است که آنها تجربه کرده­اند. فراوانی اختلالات مختلف روانی در طبقة پایین اجتماعی- اقتصادی بیشتر گزارش شده است (آنکویست و املا، 2012، ملچیور و همکاران، 2007، تایلور، پاگ، مولر، هاریسون کارتر (2005)، هادسون، 2005، سکر و بارتلی، 2003، به نقل از نادی، بنی جمال، خسروی، دهشیری، 1395. 10).

نتایج در پژوهشی طولی (در طول چند سال)، در برزیل بر روی کودکان کار 9 تا 13 ساله که 106 دختر و 106 پسر بودند نشان می­دهد کودکانی که بیشتر کار می­کنند. بیشتر هم مشکلاتشان را درونی (به خود نسبت می‌دهند) یا فرافکنی (دیگران را مقصر می‌کنند) می­کنند. این کودکان فشار بیشتری را تحمل می­کنند. و فرصت کمتری برای تفریح و ورزش دارند. کودکانی که از سنین پایین کار می­کنند، معمولاً از خانواده‌های منزوی هستند . و پژوهش­ها نشان می­دهد با جود اینکه کار، فشار مسئولیتی را بر دوش کودکان قرار می دهد. اما کارهای کم و بی­خطر، آنها را برای حضور در اجتماعات فرهنگی و هنری و افزایش درامد آماده می­کند.

در پژوهشی بر روی 780 کودک در اتیوپی، کودکانی که کار می‌کنند، هفت برابر سایر کودکان بیشتر به اختلالات خلقی دچار می‌شوند. مطالعه‌ای دیگر در کارگاها و زمین‌های کشاورزی و صنایع کوچک نشان می‌دهد که ساعات کار دانش‌آموزان با میزان افسردگی درپژوهش دیگر در غزه ارتباط مستقیمی دارد (A.Bordin, H.Pires, S.Paola, 2013)

روانشناسان تحولی و متخصصان بالینی برای مدت زیادی تصور می­کردند که کودکان سن دبستانی از نظر تحولی ناپخته­تر از آن­اند که بتوانند افسردگی را تجربه کنند؛ اما بعدها مطالعات متعدد روانشناسی نشان دادند که حتی کودکان 6 ساله هم می­توانند نشانه­های افسردگی و حتی افسردگی اساسی را نشان دهند. افسردگی سنین پیش­دبستانی با نشانه­های عمومی افسردگی مانند بی­لذتی، تغییرات خواب و اشتها، تغییرات سطح فعالیت و حس گناه مشخص می­شود. در نتیجه افسردگی آسیب­های مهمی در کارکردهای اجتماعی کودکان ایجاد می­شود، از جمله پیشرفت تحصیلی کم و مشکل در ارتباط با هم­سال و معلمان (نادی، بنی جمال، خسروی، دهشیری، 1395: 8)


  • نیاز کودکان: بهزیستی، تاب‌آوری، خودکارامدی و سخت‌رویی

کار در شرایط دشوار و ناکارامدی تعاملات خانوادگی در بلندمدت، کودکان را در معرض بحران­های هویتی، ارتباطی، اجتماعی و کاهش بهزیستی قرار می­دهد. اما مطالعات جهانی و تجربه و آزمایش ما در صبح رویش نشان می­دهد . که با آموزش و ارائة الگوها، تفکرات و هیجانات سالم، می­توان تغییراتی در روان کودکان ایجاد کرد. تغییراتی که هدف آن نه فقط برطرف­کردن افسردگی، اضطراب و خشونت، بلکه بالاتر بردن بهزیستی، تاب­آوری، سخت­رویی و کارآمدی، از نشانگان روان سالم و مقاوم است.


بهزیستی

بهزیستی روانشناختی را «سلامت مثبت چیزی فراتر از فقدان بیماری» می­داند.روانشناختی در مدل چندبعدی ریف، سینگر و لاو از شش عامل تشکیل می­شود: پذیرش خود، رابطة مثبت با دیگران، خودمختاری، زندگی هدفمند، آمادگی برای رشد شخصی و تسلط بر محیط (حمیدی و سعدی، 1395: 48).


خوشبینی

یکی از مسائل روانشناختی حائز اهمیت در رابطه با کودکان بدسرپرست، سبک مقابله­ای آنهاست. سبک­های مقابله­ای عبارت از تلاش­های فکری و رفتاری مستمری که برای براوردن احتیاجات خاص بیرونی و درونی به کار گرفته می­شود که ممکن است مطابق یا یا فزون بر امکانات و منابع فرد باشد. یکی از متغیرهای روانشناختی ای که کودکان بی سرپرست یا بدسرپرست ممکن است با آن مواجه شوند، عدم خوشبینی است. خوشنوبینی یکی از سازه های روانشناسی مثبت­گراست. افراد خوشبین بیشتر از زندگی لذت می­برند و هیجانات مثبت بیشتری را تجربه می­کنند . و سلامت جسمی و روانی بیشتری دارند. مطالعات نشان می­دهد که خوشبینی نقش تعیین کننده­ای در بهزیستی روانی دارد . و با احساسات مثبت و راهبردهای مقبله­ای مثبت ارتباط دارد.


تاب­آوری

تاب­آوری قابلیت فرد در برقراری تعادل زیستی_روانی و معنوی، در مقابل شرایط مخاطره­آمیز و نوعی ترمیم خود است. افرادِ تاب­آور، دارای خوشبینی و انعطاف­پذیری فکری، مهارت تبدیل مشکلات به فرصت یادگیری و ارتقا، پشتکار و حرمت خود، شبکه حمایتی و توانایی بهبود قابلیت­های عاطفی و فراطبیعی، استقلال رأی و حس شوخ طبعی، توانایی حل مشکلات و تعارضات هستند.

تاب­آوری صرفاً مقاومت در برابر آسیب­ها و شرایط تهدیدکننده نیست. بلکه فرد تاب­آور مشارکت­کنندة فعال و سازندة محیط پیرامون خویش است. در برنامة آموزش تاب­آوری بر راهبردهای آموزش کنارآمدن مؤثر مانند راهبردهای فعال، جستجوی حمایت اجتماعی، خوددلگرم سازی و افکار مثبت تأکید شده است.

از طرف دیگر تاب­آوری به معنای صبر و شکیبایی در مقابل مسائل خطرآفرین و آسیب­زا نیست . و شرکت­سازنده و فعال در محیط اطراف است؛ به گونه­ای که فرد بتواند قدرت انطباق و سازش با شرایط زندگی کنونی خود را داشته باشد. افراد تاب­آور به دلیل برخورداری از ویژگی­های مثبت مانند سلامت روان و عدم برخورداری از ویژگی­های منفی مانند اضطراب، افسردگی و وسواس راحت تر می توانند با شرایط زندگی کنار بیایند(رحمانی و دیگران. 1396).


خودکارآمدی

باورهای خودکارامدی در سلامت روان تأثیر اساسی دارد. خودکارآمدی توانایی فرد در انجام یک عمل خاص در کنار آمدن با یک موقعیت ویژه است. به عبارت دیگر خودکارامدی به قضاوت­های در ارتباط با توانایی­هایشان برای به ثمر رساندن سطوح طراحی­شده عملکرد اطلاق می­شود. کودکانی که تصویر مثبتی از خود دارند و از بودن خود حس رضایت دارند، در برابر عوامل تنش­زای خارجی بهتر مقاومت می کنند. همچنین نقش حمایتگر مفهوم خود، تصویر مثبت و قابل قبول از خود و عزت نفس در سلامت روانی فرد اثر مثبت دارد.

تغییر در باورهای خودکارامدی، بر روی فرایند بهبود بیماری­­ها تأثیرگذار است. شواهد حاکی بر آن است که باورهای خودکارامدی بالا، مانع تأثیرات فشارزا می­شوند . و کارکرد نظام ایمنی بدن را افزایش می­دهند. هنگامی که افراد در معرض استرس قرار دارند، آنهایی که در مواجهه با مشکلات خود را توانمند و کارامد می­دانند، تلاش­های بیشتری برای مقابله و کنارآمدن با مشکلاتشان انجام می­دهند. افرادی کهه در رویارویی با مشکلات خود را ناتوان و ناکارامد می پندارند، به آسانی تسلیم می­شوند . و دچار افسردگی، اضطراب و ناامیدی می­شوند (نجفی و فولادچنگ. 1386).


سخت­رویی

ساختار شخصیتی افرادی که درجه بالایی از تنیدگی را بدون بیماری تجربه می­کنند، متفاوت از افرادی است که که در شرایط تنش­زا دچار بیماری می­شوند. این تمایز شخصیتی بر اساس ساختاری است که ویژگی شخصیتی سخت­رویی نام دارد. فرد سخت­رو مشکلات زندگی را چالش­هایی می­بیند که به او فرصت رشد می­دهند و در برابر رویدادها منفعلانه تسلیم نمی­شود. او احساس می­کند بر جریان روند زندگی خود کنترل دارد و خود را در تأثیرگذاری بر محیطش مسئول و توانا می­بیند. او نه تنها خود را ارزشمند می­بیند، بلکه رویدادهایی که اهمیت و معنای زیستن را برای او آشکار می کنند را نیز ارزشمند می­دانند (مدی و کوباسا، 1979؛ مدی 2013 به نقل از حمیدی و انصاری. 1395).


فعالیت‌های مدرسه و آسیب‌های روانی کودکان کار

در ابتدای سال تحصیلی «مداخلات فردی» انجام می­شود و با استفاده از روش­های مختلف، مهارت­های کنترل خشم، غلبه بر استرس، همدلی، خودآگاهی، ارتباط مؤثر، تفکر خلاق و همدلی آموزش داده می­شد. آموزش این مهارت‌ها همراه با‌ بازی، کار عملی و بر اساس شیوه‌های روز دنیا و خروجی‌هاییست که تیم روانشناسی مدرسه از پژوهش‌های خود به دست می‌آورد. همچنین ناظمان متخصص و مشاوران روانشناس با دانش‌آموزان در مدرسه ارتباط دارند و با مشاهدة رفتارها، در صورت نیاز با آنها خصوصی ارتباط می‌گیرند و مشاوره می‌دهند. جزئیات فعالیت مدرسه در زمینة ارتقای روحیه و سلامت روحی و جسمی کودکان در بخش «الگوی رویش» توضیح داده می‌شود.

منابع

وامقی، مروئه، دژمان، معصومه، رفیعی، حسن، روشنفکر، پیام (1394). ارزیابی سریع وضعیت کودکان خیابانی در شهر تهران، 1392 (علل و خطرهای کار کودکان در خیابان) مجله مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران، دوره 4، شماره 1، ص 23 تا 57.

نجفی، محمود.  فولادچنگ، محبوبه (1386). رابطه خودکارامدی و سلامت روان در دانش اموزان دبیرستانی، دوماه­نامه علمی و پژوهشی

دانشور رفتار، سال چهارم، شمارة 22.

Meddi, SR (2013) Hardiness: Turning stressful circumstances into resilient growth (PP 29-41), springer.

Meddi, SR , Kobassa, S.C. (1979). The Hardy executive: health under stress, Homewood IL: Dow Jones-

A.Bordin, Isabel, H.Pires, ivens, S.Paola,cristiane(2013) Lifetime paid work and mental health problems among poor urban 9-to-13- years- old children in Brazil. Scientific world journal. ArticleID815218.

Atalay Alem, Ababi Zergaw, Derege Kebede, Mesfin Araya, Menelik Desta, Teferea Muche, Debela Chali, Girmay Medhin (2006)  Child labor and childhood behavioral and mental health problems in Ethiopia Ethiopian Journal of Health Development.

Arshad, Muhammad, razzagh, zia, mahmood, Khalid (2015) anxiety and depression level among child labor, European Journal of psychological research. Vol.2. No.1

Catani, Cloudia, schauer, Elisabeth, Elbert, Thomas, Missmahl, Inge,Bette, JeanPaol Neuner, Frank (2019), war trauma, child labor and family violence, life adversities and PTSD in a sample of school children in Kabol, journal of traumatic stress, Vol 22, No3, 163-171.

  1. O’Donnell E. Van Doorslaer,F.C. Rosati (2002).Child labour and health: evidence and research issues

Understanding Children’s Work (UCW) Project University of Rome “Tor Vergata” Faculty of Economics Via Columbia. 2, 00133 Rome

www. sobherouyesh.com