طبعشناسی در مدارس والدورف
دانش باستانی طبعشناسی در مدارس والدورف استفاده میشوند تا برای معلم شخصیت هر کودکی روشن شود و بداند چگونه هر کدام را ارزیابی کند و آموزش دهد.
این طبعشناسی ابزاری برای درک و ارتباط درونی با دانش آموزان است. با بهکارگیری این روش، هر کودکی احساس می کند که معلمش می داند پشت هر تصمیمی چیست و به این ترتیب اعتمادی بین معلم و شاگردان ایجاد می شود. معلم چینش کلاس را طوری تنظیم میکند که افراد با طبع های مشترک کنار یا نزدیک هم بنشینند. این کار باعث می شود درمان ملایمی در آنها صورت گیرد و آینه یکدیگر باشند.
معلمان در مدارس والدورف می کوشند خیلی هم از طبعشناسی استفاده نکنند. زیرا ممکن است به برچسبزنی منتهی شود. همچنین طبعها در سن جوانی با مرور زمان تغییر می کنند. پس به جای تصمیم نهایی درباره شخصیت دانش آموزان، آگاهی از طبع ها دانشی را به معلم خواهد داد. تا راهی به سوی درک همدلانه آنها باشد.
عصبی مزاج و تقریباً معادل مزاج صفرایی (The choleric)
عنصر: آتش
فردی است که با عمل، احساس رضایت می کند. این طبع تقریباً به همه چیز علاقه نشان میدهد و در سطح بالایی به همه میپردازد. او در عمل سریع است.
آنها ذاتاً رهبراند و در گروه کارهای مختلفی را به عهده می گیرند. خوب است که معلمان به آنها وظایف مختلفی بدهند و قواعد را بهروشنی برایشان مشخص کنند و آنها را با ترسیم نتایج آتی کارها راضی و خشنود کنند. اگر معلمی احترام کافی به این شخصیت نگذارد، مشکل آغاز می شود.
آنها حس تشخیص خوبی دارند و می توانند با بهترین قضاوت هر چیز را سر جای خودش قرار دهند. آنها اولین کسانی هستند که پیش قدم بیرون رفتن اند و در مقابل افراد آرام و ضعف کم تحملاند.
به رنگ قرمز علاقه دارند و در ریاضی از تقسیم لذت می برند. زندگی با این افراد دشوار است؛ زیرا زود و به شدت قضاوت می کنند، هرچند بدون آنها در یک جمعیت کار کمی انجام خواهد شد. آنها تمایل دارند قهرمان و فرمانده باشند و در مواقع لازم مدافع دوستان و خانواده و جامعهشان اند.
دموی(The sanguine)
عنصر: هوا، باد
اجتماعی ترین طبع، دمویها هستند. مهمانیها بدون آنها کسل کننده است. بچه های دموی مشکل تمرکز دارند و توجهشان دچار پیچیدگیست. رنگ آنها زرد است و بهسرعت و با تغییر ایده ها خوشحال می شوند. آنها مردم و گفتگو را دوست دارند. در ریاضیات جدول ضرب را دوست دارند. آنها اخبار همه کلاسها را دارند و همه امور را از ابتدا تا انتها پیگیری می کنند. اگر معلمی می خواهد بداند که چه اتفاقاتی دارد می افتد، کافی است از یک کودک دموی بپرسد. اگر دمویها کنار هم بنشینند، حتماً خودشان تعجب کنند که چقدر صحبت می کنند و به نسبت دیگران، با شخصیتهای دموی کمتر صحبت میکنند. پرش و طناب از بازیهای محبوب آنها در دوره متوسطه است.
بلغمی(The phlegmatic)
عنصر:آب
آنها روحیهای تنآسا دارند و ترجیه میدهند که کارها را ناتمام بگذارند و به یک اقدام جدی بچسبند. آنها عاشق غذا و زمان خوردن هستند. به آب و شنا علاقه دارند و به طور خاصی، خونسردند. آنها برای ابراز شور و نشاطشان مشکل دارند و از موقعیتهایی که ممکن است در آن نقد شوند پرهیز می کنند. کاری که به آنها انگیزه می دهد این است که معلم به او تکلیف بدهد؛ زیرا بدون خواست و تشویق معلم ممکن است خودشان کار خاصی انجام ندهند. خشم آنها به تعداد کم، اما شدید است. در ریاضی به جمع علاقه دارند. سبز رنگ مورد علاقه آنهاست. وقتی با هم در یک گروه باشند، می فهمند که اتفاقات کمی در گروهشان می افتد و علاقه پیدا می کنند تا بی فعالیتشان را متوقف کنند و در کارها پیشرو باشند.
سودایی(The melancholic)
عنصر: زمین
آنها عمیق فکر می کنند و گرایشات شاعرانه دارند. آنها تمایل دارند خیلی چیزها را شخصاً تجربه کنند. وظایف به نظرشان غیرقابل انجام است و شرایط را معمولاً تاریک یا دشوار میبینند. آنها معمولاً نیمه خالی لیوان را میبینند. در درس تاریخ با شفقت به شکست ها و بیچارگیهای انسان می نگرند. بسیار عمیق احساسات انسانی را درک می کنند. در ریاضی به تفریق علاقه دارند. معلمان باید عمیقاً با سوداییها همدلی کنند و بفهممندشان. آبی رنگ محبوب این کودکان است. نتیجه نشستن سوداییها کنار هم آن است که وقتی افراد شبیه خود را میبینند درک میکنند که عاقلانه تر آن است تمرین کنند خودشان را رها کنند و مؤثرتر باشند.
یک کودک در موضوعات مختلف ممکن است طبعها و ویژگی های مختلفی داشته باشد. و این اطلاعات خوبی به فرد میدهد برای فهم وضعیت ذهنی و عاطفی که به یک کودک انگیزه دهد یا نه. در میان بالغان، بیشتر مردم دو یا سه طبع دارند که در تعادل با هم کار می کنند و یکی از آنها معمولاً بازرتر است.
داستان محبوب من درباره طبعها در خلال کلاس آب رنگ اتفاق افتاد. یک پارچ آب از روی میز یکی از دانشآموزان افتاد. صفراویهای کلاس به سرعت به سمت کمد رفتند و اسفنج آوردند. دمویها روی میزها پریدند و فریاد زدند و سر و صدا به راه انداختند. بلغمیها تا حد امکان از جایی که آب ریخته شده بود دور شدند و سپس نشستند. سوداییها سرشان را تکان دادند و گفتند که هیچکس نمیتونه این گند رو پاک کنه و نقاشیهای آنها همه گند خواهد خورد.معلم وقتی این واکنشها را می دید راضی بود که آشکارا تفاوت طبعهای مختلف دانشآموزان را می بیند و او را از واکنشهای تند در برابر این همه تفاوت باز می دارد.
مترجم:فائزه کثیر