میرزا غلام‌رضای اصفهانی و هنر خوشنویسی

هنر زیباترین و گویاترین نمود فرهنگ است. برای شناخت و تأثیرگذاری بر فرهنگ، می‌توان نمود آن در هنر برخواسته از آن فرهنگ را بررسی کرد. خوشنویسی از هنرهای برجسته ایرانی است .که بررسی آثار هنرمندان و روند تغییرات آن ما را به شناخت بهتر آثار موزه در بستر فرهنگی خود می‌کند. از هنرمندان چیره‌دست و تأثیرگذار خوشنویسی میرزا غلامرضای اصفهانی است. او بر شیوة اصیل فرهنگ خود خط می‌نوشت و هم جسارت خلق داشت و توانست بر خوشنویسان بعد خود اثر گذارد.

هنر ایرانی با وجود قدمت زیاد امروزه ناشناخته مانده است. بخشی از این ناشناختگی به سبب نحوه بیان بی‌واسطه هنر و بخشی متأثر از فرهنگ عرفانی در ایران است. اما با تغییر سبک زندگی و تعامل با دنیای فکری جهانی، توجه و تمرکز بر عقل بیشتر شد. در حالی که در گذشته افراد به فراست هنر ایرانی را می شناختند. با روند شتاب‌زده و هیجانی و تغییرات پرسرعت دوران معاصر، تعمق و آشنایی با آثار کم شد و امروز نیاز به تحلیل آثار محسوس می‌شود. و در دنیای ارتباطات حضور و تأثیرگذاری هر فرهنگ به تحلیل مکتوب از آن بستگی دارد. و شناخت از خلال توصیف و بررسی حاصل می‌آید.

برای شناخت و تحلیل هنر و سپس رسیدن به شناخت فرهنگ و سنت ایرانی در تاریخ، بررسی آثار هنرمندان در بستر تاریخی و فرهنگی و هنری آن‌ها، شیوة تأثر و تغییر آن‌ها و اثرگذاریشان بر آثار متأخران به ما شناخت می دهد. و کمک می‌کند با دیدی مقایسه‌ای تشابهات و تمایزات را دریابیم و به تحلیلی قابل انتشار در آن برسیم. این شناخت هم لذت درک آثار را بالا می برد و هم به فهم و فرهنگ خود می انجامد.

خوشنویسی هنری کلامی و بصیریست که در طول تاریخ رشد کرده است. آن را گاه هنر متعالی و گاه محتجر می‌نامند. خوشنویسی که زودیاب نیست. شناخت آن دقت جدی می‌طلبد و خلاقیت در آن نه برهم زدن اصول که در جزئیات است. میرزا غلامرضا اصفهانی خوشنویسی بود. که بیش از کلام بر وجه بصری آثار خود به خصوص در سیاه مشق‌هایش تاکید کرد و خلاقیت هنری او منبع الهام هنر معاصر ایران است.

آثار میرزا غلامرضا اصفهانی، مناسب بررسی تغییرات قواعد هنری خوشنویسی است. به نظر محقیق خوشنویسی، کاوه تیموری، او از سبك و شیوة خوشنویسی غالب زمان خود تأثیر نپذیرفت. و منبع الهام اصلی وی میرعماد بود. او در زیرمجموعه این مكتب مهم با اِعمال تغییرات، سبك جامع میرزاغلامرضا را نيز رقم زده است. در حقیقت با سلیقه و دیدگاه‌های فردی میرزاغلامرضا با یافته‌ها و دانش وی از مكتب صفوی آمیخته شد. و یك شیوة فرعی در ذیل مكتب میرعماد را شكل داده است.

معاصر با او در ادامه، كسانی چون:میرحسین خوشنویس‌باشی، میرزامحمدكاظم و شاگردان ارشد میرزاغلامرضا، مثل معتمدالكتّب مرعشی و میرزاعمو این شیوه را حفظ و ترویج كرده‌اند. و در دوره معاصر رضا مافی، محمد احصایی، صداقت جباری و دیگران از شیوه او الهام گرفتند‌. (تیموری. 1390. 20).

مناسب‌ترین نظریه‌ها برای تحلیل‌های جامعه‌شناسی در زمینه‌های فرهنگی متفاوت نظریه‌های ساختارگرایانه است. از جمله نظریه‌پردازان ساختارگرا پیر بوردیو است که ادعا دارد نظریة او چهارچوبی را برای تحلیل در جوامع مختلف به دست می‌دهد. و می‌توان با توصیف دقیق روابط میدان‌ها و سرمایه‌های معنی دار در آن‌ها بر اساس زمینه، به فهم جامعه‌شناختی رسید.

از انظر او فضای اجتماعی از میدان­ها تشکیل شده است. در یک جامعه میدان­های مختلف سیاسی، اقتصادی، هنر و… وجود دارد. هر میدان در عین وابستگی با سایر میدان­ها قواعد خود را دارد. در عین حال میدان صحنه پیکار و پویشی است که از رهگذر آن، کنشگران و نهادها در پی حفظ یا براندازی نظام توزیع سرمایه موجودند. میدان کارزار منازعه­ای پیوسته. و بی ­پایان بر سر مبانی هویت و سلسله مراتب در جریان است. (رامین، 1387. 609) هیچ حوزه­ای در واقع مستقل نیست.

زیرا کنشگران در آن واحد در چندین حوزه حضور دارند، که بعضی از  آنها فراگیرتر و نیرومندتر از بقیه هستند (هینیک.1381. 101) «حوزه­ ی هنری(یا حوزه علمی)، با جدا کردن موفقیت زمانی و تایید و تثبیت ویژه، و با تضمین منافع ویژه ی عدم پی جویی منافع شخصی مادی برای کسانی که در مقابل قواعد حوزه سر تسلیم فرود می­آورند. شرایط تحقق یک منفعت در منفعتی را خلق می­کند» (بوردیو، 1380. 292).

بنابراین سرمایه‌های میدان هنر، ترکیب سرمایه‌ها، قواعد بازی در آن میدان ها را باید پیدا کرد. سپس تغییرات میدان را در در اثر وارد شدن نیروها و سرمایه‌های جدید و روند تغییرات از بخش بالای هرم میدان را یافت. که بخش خود مختار است و تابع میدان های دیگر، اقتصاد و مخاطب نیست. و اگر میدان هنر منسجم باشد. با تغییر آن بر بخش‌های زیرین میدان و سپس سایر میدان‌ها اثر خواهد گذاشت.

منابع:

  • بوردیو. پییر (1380). نظریه کنش. ترجمه مرتضی مردیها. انتشارات نقش و نگار. تهران.
  • رامین. علی ( 1387).  مبانی جامعه‌شناسی هنر. نشر نی، تهران.
  • هینیک. ناتالی (1384). جامعه­شناسی هنر.ترجمة عبدالحسین نیک­گهر. نشر آگه.
  • تیموری. کاوه (1390). خوشنویسی معاصر ایران. مجله رشد آموزش. دوره هشتم. شماره سوم.